اس ام اس های عاشقانه

ساخت وبلاگ

توتنها دعای قشنگ منی خدا می شود مستجابت کند
مبادا کسی ازخدا بی خبر برای خودش انتخابت کند …

.
.
.

وقتی عشقت رو از دست دادی دیگه سعی نکن به دستش بیاری ،درست مثل چینی شکسته می مونه که حتی اگه بندش هم بزنی دیگه به زیبایی گذشته نیست

.
.
.

با خود عهد کردم که تو را دیدم بگویم از تو دلگیرم …… ولی باز تو را دیدیم و
گفتم بی تو میمیرم

.
.
.

آه از این دل،آه از این جام امید
عاقبت بشکست و کس رازش نخواند
چنگ شد در دست هر بیگانه ای
ای دریغا،کس به آوازش نخواند..

.
.
.

همدیگر را فراموش نکنیم،شاید سالها بعد در گذر جاده ها بى تفاوت از کنار همدیگر بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود…

.
.
.

عشق هم مارو سرکار گذاشته ؛آدمهاییکه دل پاک دارند بی کس هستن ؛اما آدمهای بی احساس دوروبرشون رو آدمهای عاشق پیدا میشه

.
.
.

سلامتی اونایی که از هر انگشتشون یه هنر میریزه…
میرنجونن…
میسوزونن…
میشکونن…
له میکنن…
نابود میکنن… و سلامتی اونایی که جز دوس داشتن این موجودات هنرمند باهمه وجودشون هیچ هنر دیگه ای ندارن….

.
.
.

از “ماندن” که چیزی نمیدانی
لااقل
درست ” رفتن” را یاد بگیر . . .

.
.
.

بعضــــــی ها گـــریه نمی کنند !
اما …
از چشـــــم هایشان معلوم است ؛
که اشکــــی به بزرگی یک سکــــوت ،
گــــوشه ی چشمشان به کمیــــــن نشسته …

.
.
.

گاهی مرا یاد کن
من همانم که اگر ساعتی از من بیخبر بودی
آسمان را به زمین میدوختی . . .

.
.
.

خـیـــلـــى بـــده احــســاس کــنــى مــثــل دارویــى که
فقط وقت نیاز ازت استفاده کنند . ..

.
.
.

ای قرار لحظه های اضطرار / بر روان دیده ام منشین چو خار
جاری عشقی به شریان وجود / بی تو باید شعر دلتنگی سرود

.
.
.

حریقی به جانم زدی با نگاهت / دلم را ربودی تو با روی ماهت / سیاهی برفت از تمام جهان / چو دیدم به یک لحظه چشم سیاهت .

.
.
.

اگر قلبم از چوب بود ، آن را به آتشکده ی چشمانت می سپردم !ا

.
.
.

تو را دیدم دلم بر باد کردم / برای دیدنت فریاد کردم
ندانستم که عشق اول جمیل است / تمام هستی ام بر باد کردم

.
.
.

تو با من باش و بگذار عالمی از من جدا گردد / چو یک دم با تو بنشینم ، دل از هر غم رها گردد

.
.
.

نه بلبل خواهد از بستان جدایی / نه گل دارد خیال بی وفایی
اگر گفتی مرا الان چه حالیست / میان قلب من جای تو خالیست

.
.
.

از دیار آشنایی پا کشیدن مشکل است / از تو ای آرام جانم دل بریدن مشکل است

.
.
.

هر که دیوانه نشد از عشق تو عاقل نیست / آنکه نشناخت تو را معرفتش کامل نیست

.
.
.

هر که دیوانه نشد از عشق تو عاقل نیست / آنکه نشناخت تو را معرفتش کامل نیست

.
.
.

کاش میشد بدانی که فراموش کردنت مثل برآورده شدن آرزوهایم محال است .

 

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم / چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم
به نفسهای تو در سایه ی سنگین سکوت / به سخنهای تو با لهجه ی شیرین سکوت

.
.
.
هراس یعنی من باشم ، تو باشی و حرفی برای گفتن نباشد
.
.
.
این روزها بدجور به تو آغشته ام ، از صافی ردم کن و ببین که جز تو هیچم نمی ماند
.
.
.
اگر گدا یاد پادشاه نکند پادشاه چه داند گدایی هم هست ، گدای دیدارتم پادشاه
.
.
.
شبها اتاقم ماه ندارد ، چشمانت را قرض می دهی تا صبح ؟
.
.
.
این موهبت الهی ست صبح چشم بگشایی و یادت بیاید دوستی داری آبی تر از آسمان ،
زلالتر از شبنم و روشنتر از صبح
.
.
.
من تو را به دلم قول داده ام ، نگذار بدقول شوم !
.
.
.
به روزها دل مبند ، روزها به فصل که میرسند رنگ عوض میکنند
با شب بمان ، شب گرچه تاریک است ، لیکن همیشه یک رنگ است
.
.
.
میگویند دلتنگت نباشم ، خدای من ! انگار به آب میگویند خیس نباش !
.
.
.
گاهی مرا یاد کن ، من همانم که اگر ساعتی از من بی خبر بودی

آسمان را به زمین میدوختی
.
.
.
تقصیر تو نیست!
همیشه همین گونه بوده ،
برو اما من پشت سرت دست نه ،
دل تکان می دهم . . .
.
.
.
وقتـی یه زن ســیگار کشید
یعنــی دیگه گریه جواب نمیده
و وقتی مــردی اشک ریخت
بدون کار از ســیگار کشیدن گذشته . . .
.
.
.
ﻣﻦ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ
ﯾﺎ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺍﻧﺪ
ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﭘﺮﺳﻢ
ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﭘﺮﺳﻢ ﮐﻪ : ﺁﯾﺎ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ ؟
ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﻭ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ : ﺁﺭﯼ
.
.
.
گاهی “دوست داشتن” پنهان بماند قشنگ تر است
دوست داشتن را باید کشف کرد ؛
درک کرد ، و از آن لذت برد …
.
.
.
حریقی به جانم زدی با نگاهت / دلم را ربودی تو با روی ماهت
سیاهی برفت از تمام جهان / چو دیدم به یک لحظه چشم سیاهت . . .
.
.
.
گاهی اوقات باید خدا رو شکر کنی
یا اصلا بغلش کنی و ببوسیش
که به چیزی که یه روزی میخواستی نرسیدی …
.
.
.
عشق فراموش کردن نیست ،بخشیدن است
گوش کردن نیست ، درک کردن است
دیدن نیست ، احساس کردن است
جا زدن و کنار کشیدن نیست صبر کردن و ادامه دادن است
حتی تنها . . .
.
.
.
نقـش یـــک درخــت خشک را
در زنـدگی بازی میکـنم
نمیـدانم که بایـد چشم انتظار بهار باشم
یا هیزم شکن پـیــر…
.
.
.
فکر کنم
به بوی عطر تو حساسیت دارم
همین که در ذهنم می پیچد
از چشم
اشک می آید…
.
.
.
مسافرترین آدم دنیا هم
دست خطی می خواهد که بنویسد برایش
” زود برگرد “
طاقت دوری ات را ندارم . . .
.
.
.
این روزها فهمیدن زبان مادری سخت شده است
قبلتر ها وقتی می گفتند: دوستت دارم
معنی فارسی اش ساده بود
اما حالا “دوستت دارم” هزار معنی مختلف می دهد
الا دوست داشتن . . .

 

 

 

این روزها فهمیدن زبان مادری سخت شده است

قبلتر ها وقتی می گفتند: دوستت دارم

معنی فارسی اش ساده بود

اما حالا “دوستت دارم” هزار معنی مختلف می دهد

الا دوست داشتن . . .

.

.

.

طب مدرن

طب سنتی

طب سوزنی

همه را امتحان کرده ام

درد بی درمان است درد دوریت !

.

.

.

از فکر من بگذر خیالت تخت باشد

من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد

این من که با هر ضربه ای از پا در آمد

تصمیم دارد بعد از این سرسخت باشد

تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد

تصمیم دارد هم بسوزد ، هم بسازد

.

.

.

مسافرترین آدم دنیا هم

دست خطی می خواهد که بنویسد برایش

” زود برگرد “

طاقت دوری ات را ندارم . . .

.

.

.

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم

چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم

به نفسهای تو در سایه ی سنگین سکوت

به سخنهای تو با لهجه ی شیرین سکوت . . .

.

.

.

فکر کنم

به بوی عطر تو حساسیت دارم

همین که در ذهنم می پیچد

از چشم

اشک می آید…

.

.

.

این روزها بدجور به تو آغشته ام ، از صافی ردم کن و ببین که جز تو هیچم نمی ماند .

.

.

.

خـیـــلـــى بـــده احــســاس کــنــى مــثــل دارویــى

فقط وقت نیاز ازت استفاده کنند . . .

.

.

.

نقـش یـــک درخــت خشک را

در زنـدگی بازی میکـنم

نمیـدانم که بایـد چشم انتظار بهار باشم

یا هیزم شکن پـیــر…

.

.

.

“بربادرفته”

صد بار بهتر است از

“از یاد رفته “…..

.

.

.

من درد میکشم

تو اما چشم هایت را ببند!

سخت است بدانم میبینی و بیخیالی . . .

.

.

.

اگر میداد لیلی کام مجنون …

کجا افسانه میشد نام مجنون …؟

.

.

.

گاهی دوست دارم بدون پک زدن

فقط بنشینم و نگاه کنم که سیگارم چگونه میسوزد

شاید آخر فهمیدم چه لذتی میبری از تماشای سوختن من . . .

.

.

.

صدایت نمیکـــــنم که برگـــــردی

مهــــــم باشم

خودت برمیگردی . . .

.

.

.

دلم یک آلزایمر خفیف می خواهد

آنقدر که یادم نرود

به نفعم است که به چند زبان زنده ی دنیا سکوت کنم . . .

.

.

.

این موهبت الهی ست صبح چشم بگشایی و یادت بیاید

دوستی داری آبی تر از آسمان ، زلالتر از شبنم و روشنتر از صبح . . .

.

.

.

کفرم را که در می آوری ، ایمانم به عشق بیشتر میشود !

.

.

.

عشق فراموش کردن نیست ،بخشیدن است

گوش کردن نیست ، درک کردن است

دیدن نیست ، احساس کردن است

جا زدن و کنار کشیدن نیست صبر کردن و ادامه دادن است

حتی تنها . . .

.

.

.

به روزها دل مبند ، روزها به فصل که میرسند رنگ عوض میکنند

با شب بمان ، شب گرچه تاریک است ، لیکن همیشه یک رنگ است . . .

.

.

.

گاهی اوقات باید خدا رو شکر کنی

یا اصلا بغلش کنی و ببوسیش

که به چیزی که یه روزی میخواستی نرسیدی …

.

.

.

ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر / به مرام تو گرفتار و به یاد تو اسیر . . .

.

.

.

بعضــــــی ها گـــریه نمی کنند !

اما …

از چشـــــم هایشان معلوم است ؛

که اشکــــی به بزرگی یک سکــــوت ،

گــــوشه ی چشمشان به کمیــــــن نشسته …

.

.

.

حریقی به جانم زدی با نگاهت / دلم را ربودی تو با روی ماهت

سیاهی برفت از تمام جهان / چو دیدم به یک لحظه چشم سیاهت . . .

.

.

.

گاهی “دوست داشتن” پنهان بماند قشنگ تر است

دوست داشتن را باید کشف کرد ؛

درک کرد ، و از آن لذت برد …

.

.

.

گاهی مرا یاد کن

من همانم که اگر ساعتی از من بیخبر بودی

آسمان را به زمین میدوختی . . .

.

.

.

ﻣﻦ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ

ﯾﺎ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺍﻧﺪ

ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﭘﺮﺳﻢ

ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﭘﺮﺳﻢ ﮐﻪ : ﺁﯾﺎ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ ؟

ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﻭ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ : ﺁﺭﯼ

.

.

.

هزار کلمه بر جای خالی ات ریختم اما پر نشد ، به گمانم از جنس بی نهایتی .

.

.

.

تقصیر تو نیست!

همیشه همین گونه بوده ،

برو اما من پشت سرت دست نه ،

دل تکان می دهم . . .

.

.

.

وقتـی یه زن ســیگار کشید

یعنــی دیگه گریه جواب نمیده

و وقتی مــردی اشک ریخت

بدون کار از ســیگار کشیدن گذشته . . .

.

.

.

از “ماندن” که چیزی نمیدانی

لااقل

درست ” رفتن” را یاد بگیر . . .

 

تو باش!نه برای اینکه در دنیا تنها نباشم..تا در دنیای تنهاییم تنها تو باشی..

.
.
.

قانون معرفت میگه:
کسی که از چشمای ما دوره به قلب ما نزدیکه

.
.
.

عجیب حافظه بدی دارم من هروز یادم می رود که تو رفته ای ، و هروز به جای خالی ات لبخند میزنم ، چه تکرار دیوانه کننده ایست روزهای من …

.
.
.

در کجا رسم بر این است که عاشق نشوی ؟ / باغبان باشی و دلتنگ شقایق نشوی ؟

.
.
.

اب نریختم ک برگردی اب ریختم تاپاک شود هرچه ردپای توست..اززندگیم..

.
.
.

عشق یعنی : به سادگی دست کسی را می گیری و به سختی هرگز رهایش نمی کنی !

.
.
.

حریقی به جانم زدی با نگاهت / دلم را ربودی تو با روی ماهت
سیاهی برفت از تمام جهان / چو دیدم به یک لحظه چشم سیاهت

.
.
.

تو را انگار یک جا دیده بودم
میان خواب و رویا دیده بودم
نگاهت همچو شبنم، آشنا بود
گمانم بین گلها دیده بودم

.
.
.

خاطره ها را رشوه میدهم به روزهایم
تا از بی تو بودن
صدایشان در نیاید

.
.
.

خاطره ها را رشوه میدهم به روزهایم
تا از بی تو بودن
صدایشان در نیاید

.
.
.

هرکی عاشق میشه میگه می میرم برات چرا یکی نمیگه:می مونم باهات !

.
.
.

وقتی نوشتم عاشق ترینم ، گفتی نمیخوام تو رو ببینم
برات نوشتم بی قرارم ، با خنده گفتی دوستت ندارم

.
.
.

تو را ای گل کماکان دوست دارم
به قدر ابر و باران دوست دارم
کجا باشی کجا باشم مهّم نیست
تو را تا زنده هستم دوست دارم

.
.
.

اگرتنهایی ام چشم مرا بست
اگردل ازتنم افتاد و بشکست
فدای قلب پاک آن عزیزی
که در هرجا که باشد یاد ما هست.

.
.
.

تو گفتی چون بیایی هدیه آری ………… برایم تازه گل هایی بهاری

وفا کردی و آوردی گلی را ………… ولی عطرش ندادی یادگاری

.
.
.

سیه چشمی به کار عشق استاد
به من درس محبت یاد می داد
مرا از یاد برد آخر ولی من
به جز او عالمی را بردم از یاد

.
.
.

اگه فکر کردی دیوونتم ، دوستت دارم ، دلواپستم ، نبینمت می میرم . . . درست فکر کردی!

.
.
.

برف آمد و پاییز فراموشت شد
آن گریه ی یک ریز فراموشت شد
انگار نه انگار که با هم بودیم
چه زود همه چیز فراموشت شد !!!

 

 

هر دم به بهانه ای تو را یاد کنم / افسرده دلم به یاد تو شاد کنم

بی تو دل من چو کلبه ای خاموش است / با یاد تو این خرابه آباد کنم . . .

.

.

.

عاشق شدم و عشق مرا بد نام کرد / داروغه شنید و مرا زندان کرد

در خلوت زندان به خود نالیدم / عاشق شود آنکس که مرا عاشق کرد . . .

.

.

.

عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ / که به عمری نتوان دست در آثارش برد . . .

.

.

.

فال حافظ زدنت از پی دلتنگی کیست ؟ / من که هر لحظه به یاد تو و دلتنگ تو ام

هر ستاره یه نشان از غم و دلتنگی من / آسمان را بفرستم که بدانی همه جا یاد تو ام ؟

.

.

.

دوستی گفت صبر کن ایراک / صبر کار تو خوب زود کند

آب رفته به جوی باز آرد / کار بهتر از آن که بود کند

گفتم آب آری به جوی باز آید / ماهی مرده را چه سود کند !

.

.

.

عشق چون ایده برد هوش دل فرزانه را ، دزد عاقل می کشد اول چراغ خانه را

آنچه ما کردیم با خود هیچ نابینا نکرد ، در میان خانه گم کردیم صاحبخانه را . . .

.

.

.

زندگی را بی عشق سپری کردن غم بزرگی است

اما این تقریبا برابر است با غمی که زندگی را ترک کنی

بدون اینکه به کسی که عاشقش هستی بگویی که دوستش داری . . .

.

.

.

نمیدانم هم اکنون کجا مشغول لبخندی ، فقط یک آرزو دارم

که در دنیای شیرینت ، میان قلب تو با غم نباشد هیچ پیوندی . . .

.

.

.

ای قرار لحظه های اضطرار ، بر روان دیده ام منشین چو خار

جاری عشقی به شریان وجود ، بی تو باید شعر دلتنگی سرود . . .

.

.

.

روزگاری شد و کسی مرد ره عشق ندید / حالیا چشم جهانی نگران من و توست . . .

.

.

.

می خواستم تصویر با تو بودن را نقاشی کنم

دیدم فاصله بینمان در ورق جا نمی شود

کمی نزدیک تر بیا ، می خواهم با تو بودن را حس کنم . . .

.

.

.

دوستی اتفاق است ، جدایی رسم طبیعت

طبیعت زیباست ، نه به زیبایی حقیقت

حقیقت تلخ است ، نه به تلخی جدایی

جدایی سخت است نه به تلخی تنهایی . . .

.

.

.

نترس از شب مستی ، بیا و عاشق باش / فروغ دیده مجنون ، بهای صادق باش

من و کبوتر عاشق به روی یک دیوار / دو پنجره ، دو ستاره فدای یک دیدار . . .

.

.

.

اگه می گفتی می خوامت دلم دیگه غصه نداشت

شب چشام خوابش می برد نیازی به قصه نداشت

اگه می گفتی می خوامت تو دنیا چیزی کم نبود

رو خاطرات خوبمون هاشور زرد غم نبود . . .

.

.

.

ما عاشق فهم و ادب و معرفتیم / ما خاک قدوم هرچه زیبا صفتیم

از زشتی کردار دگر خسته شدیم / محتاج دو پیمانه می معرفتیم . . .

.

.

.

از خدا خواهم نبخشاید تو را / این چه رسم دوستی باید تو را

تو که می دانی در قلب منی / این همه دوری و بی مهری چرا ؟

.

.

.درکوچه های عشق دنبال منی / من فکر می کردم فقط مال منی

این دل اسیر مهر روی توست نمی دانی ؟ / ای همرنگ چشم من ، تو فال منی . . .

.

.

.

۱ دونه دوست دارم چون یدونه ای ، دو تا دوست دارم چون دومیت وجود نداره

صد تا دوست دارم چون تا صد ساله دیگه هم که بگردم ، مثل تو را پیدا نمی کنم .

.

.

.

شنیدی باغبان چون گل بکارد / چه مایه غم خورد تا گل برآرد

تو هم گل گشته بودی اندر این دل / ولی بی کود شدی مردی چه حاصل !

.

.

.

سلام ای نازنین خوابتو دیدم / تو گفتی نه رفیق دیگه بریدم

خیال کردی بری بی تو می میرم / تو رفتی من یکی دیگه می گیرم !

.

.

.

فدای ناز عشقت ناز دانه / که عشقت کنج دل زد آشیانه

به یاد سوزش مجنون ز لیلی / به یادت سوختم در این زمانه . . .

.

.

.

چه شود به چهره ی زرد من نظری زراه خدا کنی ، که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی

تو کمان کشیده و درکمین که زنی به تیرم و من غمین ، که خدای ناکرده خطا کنی .

.

.

.

در فراغت این دل من پیر شد ، بله ای گو این دلم تبخیر شد

بر سرم دستی کشید آرام گفت ، باز طفلک قرصهایش دیرشد . . .

.

.

.

غرور من که زسختی به کوه میمانست

کمر به کشتن خود بست و خاک پای تو شد

دلم که به همه بیگانه بود و یار نداشت

چه دید در تو که اینگونه آشنای تو شد ؟

.

.

.

آباد تو بودم و خرابم کردی ، یک زنده که تو مرده حسابم کردی

با شوق کبوترانه تا خانه تو ، هربار که آمدم جوابم کردی . . .

.

.

.

عشق یعنی گم شدن پیدا شدن ، عشق یعنی غرق در رویا شدن

عشق یعنی حسرت دیدار تو ، عشق یعنی من شوم بیمار تو . .


 

نون و پنیر و چایی قصه اشنایی/ الهی یاد نگیری هرگز تو بی وفایی
روی گل های نرگس با یک مداد قرمز/ هزار دفعه نوشتم زندگی بی تو هرگز

.

.

.

یه جهان قاصدک ناز به راحت باشد

بوی گل ، نذر قشنگی نگاهت باشد

خداوند شب و روز تمام لحظات

پشت و پناه تو عزیزم باشد

.

.

.

دلتنگی عین یه جای شکستگی روی عینک آدمه

هر جا نگاه می کنی می بینیش

.

.

.

من آن ابرم که بارانش تو هستی / همان یوسف که کنعانش تو هستی

مسافر میشوم تا آخر عمر / در آن راهی که پایانش تو هستی . . .

.

.

.

با یاد تو زندگی کردن چه کم خرج است ، نه خواب میخواهد ، نه خوراک !

.

.

.

از فکر من بگذر خیالت تخت باشد

من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد

این من که با هر ضربه ای از پا در آمد

تصمیم دارد بعد از این سرسخت باشد

تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد

تصمیم دارد هم بسوزد ، هم بسازد

.

.

.

هزار گل تقدیم به آیینه ی شکسته ای که هزار بار لبخند شما را تکرار می کند

.

.

.

این روزها آنقدر شکسته ام ، که عصا به دست راه میرود دلم !

.

.

.

دلم دل نیست ، دریا نیست ، مرداب است

که موجی هم سراغش را نمی گیرد

نه میل زیستن دارد نه می میرد

.

.

.

همیشه با غمت من در ستیزم / به این خاطر همیشه اشک میریزم

روی هر برگ گلی این را نوشتم / تویی امید من تنها ، عزیزم

.

.

.

دیدی ای حافظ که کنعان دلم بی ماه شد

عاقبت با عشق و غم کوه امیدم آب شد

گفته بودی یوسف گم گشته باز آید ولی

یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد . . .

.

.

.

جدا موندن از کسی که دوستش داری فرقی با مردن نداره

پس عمری که بی تو میگذرد مرگیست به نام زندگی

.

.

.

دنیا مثل پاییزه ، هم قشنگه هم غم انگیزه

قشنگیش به خاطر توست ، غم انگیزیش به خاطر دوری از توست

.

.

.

یک چشم من از روز جدایی بگریست

چشم دگرم گفت چرا ؟ گریه ز چیست

چون روز وصال شد فرازش کردم

گفتم نگریستی نباید نگریست

.

.

.

هر روز نبودنت را بر دیوار خط کشیدم

ببین این دیوار لامروت دیگر جایی برای خط زدن ندارد

خوش به حال تو که خودت را راحت کردی

یک خط کشیدی تنها ، آن هم روی من . . .

.

.

.

نیستی همنفسم سهم دلم بی کسیه

تنهایی پر از غم و حسرت و دلواپسیه

بی تو این زنده بودن زندگی محسوب نمیشه

زخم رو قلب شکسته ام تا ابد خوب نمیشه

.

.

.

تو را انگار یک جا دیده بودم

میان خواب و رویا دیده بودم

نگاهت همچو شبنم آشنا بود

گمانم بین گلها دیده بودم

.

.

.

تو دنیایی که جای آرزوهاست

کسی جز تو منو عاشق نمی خواست

بیا تا تکیه گاه من تو باشی

دلم مثل خودت تنهای تنهاست

.

.

.

تو کی هستی که همه فکر و خیالم شده تو

تو شدی زندگی من ، همه یادم شده تو

یاد تو در خاطراتم وقتی پیدا می شود

می رود دنیا ز یادم چون که یادم شده تو

.

.

.

اینجا زمین است، زمین گرد است

تویی که مرا دور زدی!

فردا به خودم خواهی رسید

حال و روزت دیدنیست

.

.

.

دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست

اگر برف بیاد هست ، اگر برف نیاید نیست

مثل دنیای من ، اگر تو باشی هستم ، اگر نباشی …!

.

.

.

عجیب است دریا… تا آدم را غرق خود می کند آن را پس می زند!

.

.

.

دل نزد توست گر چه دوری ز برم

جویای توام اگر نپرسی خبرم

خالی نشود خیالت از چشم ترم

در قلب منی اگر چه جایی دگرم

.

.

.

هزار کلمه برجای خالی ات ریختم اما پر نشد

به گمانم از جنس بی نهایتی

.

.

.

باز دلم یاد شما می کند

یاد همان لطف و صفا می کند

این دل بی کینه همیشه تو را

بر سر سجاده دعا می کند

.

.

.

به بند دلت میاویز رخت خاطره ام را، گردبادهای فراموشی حرمت نمی شناسند…

.

.

.

ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر

به مرام تو گرفتار و به یاد تو اسیر

.

.

.

هر بار که می خواهم به سمتت بیایم

یادم می افتد “دلتنگی ” هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست.

.

.

.

عشق یعنی تو مرا می رانی

من به صد حوصله می آیم باز . . .

.

.

.

حوصله ی جمع و تفریق ندارم، یه ضرب خرابتم !

.

.

.

شیشه ای مشکند… یک نفر می پرسد که چرا شیشه شکست؟

یک نفر می گوید: شاید رفع بلاست،

دیگری می گوید: شیشه را باد شکست؟

دل من سخت شکست. هیچ کس هیچ نگفت.

از خودم می پرسم: ارزش قلب من ازشیشه یک پنجره هم کمتر بود؟

.

.

.

به کجا می نگری؟ بودنت تنها نیست

تو خدا را داری ومن آرامش چشمان تو را . . .

.

.

.

پر است خلوتم از یاد عاشقانه ی او / گرفته باز دل کوچکم بهانه ی او

نسیم رهگذر این بار هم نیاورده / به دست قاصدکی نامه با نشانه ی او . . .

.

.

.

قلب کال من در فصل دست های تو می رسد

فصلی برای تمام رویاها ، دستی برای تمام فصل ها .

.

.

.

سر به هوا نیستم، اما همیشه چشم به آسمان دارم.

حال عجیبیست دیدن همان آسمان که شاید تو دقایقی پیش به آن نگاه کرده ای

 

دلتنگی یعنی : دقیقه به دقیقه گوشیتو چک کنی و وانمود کنی داری ساعتتو می بینی

.
.
.
یه جهان قاصدک ناز به راحت باشد / بوی گل ، نذر قشنگی نگاهت باشد
خداوند شب و روز تمام لحظات / پشت و پناه تو عزیزم باشد
.
.
.
همیشه درد از دیگران است ، گاه از نبودنشان ، گاه از بودنشان !
.
.
.
همیشه داشتن ” بهترین ها ” به آدم غرور خاصی میده

من مغرور ترینم ، چون تو بهترینی !
.
.
.
یه بغل گل های لاله ، سبدی پر از ستاره / می فرستم واسه دوستم ، که دلش مثل بهاره
.
.
.
لنگه های چوبی در حیاطمان گرچه کهنه اند و جیرجیر میکنند
اما محکمند ، خوش به حالشان که لنگه ی همند
.
.
.
ای ثانیه ها مرا تب آلود کنید / سرتاسر خانه را پر از عود کنید
چشمان حسود کور ، عاشق شده ام / اسفند برای دل من دود کنید
.
.
.
گاهی ندانسته از یک نفر بتی درست میکنی

آنقدر بزرگ که از دست ابراهیم نیز کاری بر نمی آید
.
.
.
در نبودت شعر گل ماتم شود / قامت یاس و اقاقی خم شود
روح من هر دم تو را خواند ولی / در حضورت آتش جان کم شود
.
.
.
از پنجره جاده را می پیمایم ، به امید آنکه تو بیایی
با خود در اندیشه ی سلامی هستم که میخواهم تقدیمت کنم
اما نجوایی از درونم میگوید : به چه می اندیشی ؟
به تمنای کدامین وصال این چنین بی قراری !
مسافر تو اینجاست ، میان سینه ات ، او هرگز این کلبه ی محقر را ترک نکرده
.
.
.
دل شکستن چاره اش سنگ نیست این دل ما با نگاهی سرد نیز میشکند
.
.
.
بی دلی در همه احوال خدا با او بود…او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد
.
.
.
دیدم کسی در میزند . در را گشودم سوی او . دیدم غم است در میزند
غم با همه غم بودنش هر شب به من سر میزند
ای دوستان بی وفا از غم بیاموزید وفا
غم با همه غم بودنش هر شب به من سر میزند
.
.
.
فقط موجهای دریا هستند که عاشقن آره فقط اونا هستن
با اینکه میدونن اگر برسن به ساحل میمیرن بازم بیقرار رسیدن
.
.
.
گل عشق را در دست میگیرم و هی زیر لب زمزمه میکنم دوسم داره دوسم نداره…
با ترس تک تک گلبرگهارا یواش یواش میکنم و همچنان زمزمه میکنم…
برای ادامه دادن مردد هستم ولی نه! میترسم!
چشمهایم را بسته نیت میکنم”دوسم داره” و همه ی گلبرگ ها رو یهو میکنم
.
.
.
کوچک که بودیم چه دلهای بزرگی داشتیم …اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم …
کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را ..می توان از نگاهش خواند
اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد …
و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم
.
.
.
اگر دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است
اگر دنیای ما دنیای درد است بدان عاشق شدن از بحررنج است
اگر عاشق شدن پس یک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است

 

 

عشق و حال...
ما را در سایت عشق و حال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد dostan-20 بازدید : 219 تاريخ : جمعه 30 فروردين 1392 ساعت: 11:47